وقتی جهان با هوش مصنوعی میتازد، ما چرا تردید داریم؟
هوش مصنوعی (AI)، این نیروی عظیم و تحولآفرین انقلاب صنعتی چهارم، جهانی را زیر و رو کرده است. دانشگاههای سراسر دنیا، از آمریکا تا آسیا، با شتابی خیرهکننده در حال بهرهگیری از این فناوریاند؛ از شخصیسازی آموزش برای هر دانشجو تا اتومات بودن فرآیندهای پیچیده و پیشبرد مرزهای علم در پژوهشهای نوآورانه.
اما در ایران، قلب تپندهی علم و دانش، دانشگاههایمان در این میدان رقابت جهانی لنگانلنگان پیش میروند. انگار در این عصر دیجیتال، ما هنوز در تار و پود گذشته گرفتاریم. این عقبماندگی نهتنها فرصتهای بینظیری را از دانشجویان و اساتیدمان دریغ کرده، بلکه جایگاه علمی ایران را در صحنهی جهانی به لرزه درآورده است. چرا باید کشوری با این همه استعداد و پتانسیل، در برابر موج عظیم هوش مصنوعی اینگونه ناتوان بماند.؟
چالشهای اصلی که قلب پیشرفت را نشانه گرفتهاند
- زیرساختهای فرسوده، رویاهایی که خاک میخورند
چگونه میتوان از هوش مصنوعی سخن گفت وقتی دانشگاههایمان حتی از ابتداییترین ابزارها محرومند .
کامپیوترهای قدرتمند، GPUهای پیشرفته و نرمافزارهای مدرن، رویایی دست نیافتنی برای بسیاری از مراکز علمی ایران شدهاند. محمدباقر سجادی، نایبرئیس کمیسیون هوش مصنوعی نظام صنفی رایانهای، فریاد میزند که محدودیت دسترسی به منابع محاسباتی، پیشرفت ما را به زنجیر کشیده است. در حالی که مؤسسه فناوری گواهاتی هند با سیستمهای فوقکامپیوتری به سوی آینده میتازد، دانشگاههای ما در حسرت یک زیرساخت ساده برای اجرای الگوریتمهای پیچیده AI ماندهاند. این کمبود، نهتنها دستان پژوهشگرانمان را بسته، بلکه امید به نوآوری را در دل دانشجویانمان کمرنگ کرده است.
- تحریمها، دیواری بلند در برابر دانش
تحریمهای بینالمللی، دشمنی خاموش با آیندهی علمی ایراناند. این دیوارهای بلند، دسترسی به ابزارهای پیشرفته، پایگاههای داده جهانی و همکاریهای بینالمللی را از دانشگاههایمان سلب کردهاند. ابزارهایی مانند ChatGPT یا Google Gemini و… که در دانشگاههای دنیا به ستونهای آموزش و پژوهش تبدیل شدهاند، در ایران به دلیل محدودیتها غریبهاند. این انزوای علمی، قلب هر ایرانی دغدغهمند را به درد میآورد. - بیبرنامگی، زخمی عمیق بر پیکر آموزش عالی
وقتی سخن از برنامهریزی میشود، قلبمان از بیتدبیری به درد میآید. حسینی مقدم در فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی فریاد میزند که ایران فاقد یک نقشهی راه منسجم برای توسعه هوش مصنوعی در آموزش عالی است. بودجهای نیست، اجماعی نیست، ارادهای نیست! در حالی که امارات با سرمایهگذاریهای عظیم، مانند پردیس ۲۰۰ میلیارد دلاری AI، آینده را در دست گرفته، این پراکندگی و بیبرنامگی، استعدادهای جوانمان را به حاشیه رانده و رویای رقابت جهانی را به کابوسی تلخ تبدیل کرده است. - مقاومت فرهنگی، سدی در برابر آینده
چه دردناک است که هنوز در برخی ذهنها، هوش مصنوعی نه یک فرصت، بلکه یک تهدید است! برخی اساتید و مدیران و رؤسا ، از ترس کاهش نقش نیروی انسانی یا از سر ناآگاهی، در برابر این فناوری دیوار کشیدهاند.
سیرا هانسن ( متخصص روابط عمومی ) هشدار میدهد که وابستگی به AI ممکن است تفکر نقادانهی دانشجویان را تضعیف کند، اما آیا این ترس باید ما را از بهرهگیری از این ابزار شگفتانگیز بازدارد؟! این مقاومت فرهنگی، نهتنها پیشرفت را کند کرده، بلکه نسلی از دانشجویان را از تجربهی یادگیری در کلاسهای جهانی محروم ساخته است.
کمبود نیروی انسانی متخصص، نقطه ضعفی برای آینده
وقتی سخن از هوش مصنوعی AIبه میان میآید، قلبمان از حسرت میتپد. تقاضا برای متخصصان این حوزه در ایران روزبهروز افزایش مییابد، اما دانشگاههایمان در پرورش نیروی انسانی کارآمد و آماده برای این انقلاب فناورانه ناکام ماندهاند. برنامههای درسی کهنه، آموزشهایی که با نیازهای روز دنیا فاصله دارند و فقدان مهارتهای عملی، دانشجویانمان را در برابر بازار کار جهانی خلع سلاح کردهاند.
این شکاف دردناک بین آنچه دانشگاهها میآموزند و آنچه صنعت AI طلب میکند، نهتنها دانشگاههایمان را از بهرهگیری از هوش مصنوعی محروم کرده، بلکه آیندهی جوانانمان را در هالهای از ابهام فرو برده است. چرا باید استعدادهای درخشان این سرزمین، به دلیل آموزشهای ناکافی، در رقابت جهانی عقب بمانند؟!
پیامدهای تلخ عقبماندگی از قطار هوش مصنوعی
- آموزشهایی که روح دانش را خفه میکنند
هوش مصنوعی میتوانست کلاسهای درس را به فضایی پویا و شخصیسازیشده تبدیل کند، جایی که هر دانشجو با سرعت و نیاز خود بیاموزد. پلتفرمهایی مانند Coursera( معتبرترین پلتفرمهای آموزش آنلاین در جهان ) با بهرهگیری از AI، تجربهای آموزشی خلق کردهاند که دانشجویان را در مسیری منحصر به فرد هدایت میکند.
اما در ایران، نظام آموزشی ما همچنان در بند روشهای سنتی گرفتار است؛ روشهایی که نه پاسخگوی تنوع نیازهای دانشجویان است و نه توان برانگیختن اشتیاق آنها را دارد. این ایستایی، کیفیت آموزش را به نابودی کشانده و خروجیهای علمیمان را کمفروغ کرده است.
- پژوهشهایی که در پیچ و خم زمان گم میشوند
هوش مصنوعی، با ابزارهایی مانند Copilot، میتواند پژوهش را به پروازی سریع و کارآمد تبدیل کند؛ اما در دانشگاههای ایران، پژوهشگرانمان هنوز در جستجوی دستی منابع غرقاند. این اتلاف وقت، بهرهوری علمی را به خاک میکشد. بدتر از آن، نبود دسترسی به پایگاههای داده پیشرفته و ابزارهای AI، پژوهشگران ایرانی را از گردونهی رقابت جهانی بیرون رانده است. - فارغالتحصیلانی که در بازار کار غریباند
جهان با شتاب به سوی آیندهای پیش میرود که هوش مصنوعی ستون فقرات( Backbone) صنایع آن است. اما دانشجویان ایرانی، که از آموزش مهارتهای AI محرومند، چگونه میتوانند در این بازار کار جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند؟! - جایگاه علمی ایران در بحران؛ اما قابل نجات
وقتی دانشگاههای برتر جهان مانند MIT و استنفورد با سرمایهگذاریهای کلان در AI، قلههای علم را فتح میکنند، دانشگاههای ایران در سایهی بیتوجهی، جایگاه جهانی خود را از دست میدهند. این سقوط در رتبهبندیهای جهانی، نهتنها اعتبار علمی کشور را خدشهدار میکند، بلکه درهای جذب دانشجویان بینالمللی را به روی ما میبندد.
راهکارهایی برای خارج شدن از این بن بست
سرمایهگذاری در زیرساختهای فناوری، از GPU (واحد پردازش گرافیکی) های پیشرفته تا سرورهای مدرن، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. الگوبرداری از مؤسساتی مانند IIT (مؤسسات فناوری هند)، که با سیستمهای فوقکامپیوتری راه را برای نوآوری هموار کردهاند، میتواند چراغ راه ما باشد. ایجاد مراکز تحقیقاتی تخصصی AI در دانشگاههای پیشرو مانند شریف و تهران، میتواند بستری برای شکوفایی فراهم کند. ایران، با استعدادهای بینظیرش، شایستهی آن است که در این انقلاب فناورانه، نه تماشاگر، بلکه بازیگری پیشرو باشد.
رفع مشکلات تحریم، قدمی مهم برای ساختن آینده بهتر
تحریمها قلب علم ایران را نشانه گرفتهاند، اما آیا باید تسلیم این دیوارهای ظالمانه شویم؟! دانشگاههایمان میتوانند با همکاری شرکتهای دانشبنیان داخلی، مانند آرمان رایان شریف و عامر اندیش هوشمند، راهکارهایی بومی خلق کنند که نهتنها تحریمها را دور بزنند، بلکه ما را در قلههای فناوری جهانی جای دهند. ابزارهایی مانند گپ جیپیتی، که رقیبی بومی برای ChatGPT است، میتوانند کلاسهای درس و پژوهشهایمان را دگرگون کنند. چرا باید در حسرت ابزارهای خارجی بمانیم، وقتی استعدادهای ایرانی قادرند آیندهای درخشان بسازند.
مرور و اصلاح برنامههای درسی، پلی به سوی آیندهای روشن
وقتی برنامههای درسی دانشگاههایمان در گرد و غبار گذشته گرفتارند، چگونه میتوانیم نسلی آماده برای آینده تربیت کنیم؟! باید با شجاعت، مفاهیم هوش مصنوعی را به قلب رشتههای مهندسی، علوم پایه و حتی علوم انسانی بیاوریم. یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و تحلیل داده باید بخشی از وجود هر دانشجو شوند. این اصلاح، نهتنها دانشجویان را برای بازار کار جهانی آماده میکند، بلکه رویای رقابت در صحنه های جهانی را به واقعیت تبدیل میکند.
آگاهیبخشی به اساتید، شکستن دیوارهای ترس
مقاومت در برابر هوش مصنوعی، ریشه در ناآگاهی دارد. اساتید و رؤسا دانشگاه ها باید با کارگاههای آموزشی، که با همکاری شرکتهای فناوری داخلی و بینالمللی برگزار میشوند، با جادوی AI آشنا شوند. حسینی مقدم (پژوهشگر و نویسنده در حوزه هوش مصنوعی) فریاد میزند که فرهنگ داده مداری و تصمیمگیری مبتنی بر داده، کلید پذیرش این فناوری است. باید این دیوارهای فرهنگی را فرو بریزیم و به اساتیدمان نشان دهیم که هوش مصنوعی نه تهدید، بلکه یاریگر آنهاست.
بازگرداندن نخبگان، احیای سرمایههای گمشده
نخبگان ایرانی، که روزگاری در دانشگاههای برتر جهان درخشیدهاند، گنجینههایی هستند که میتوانند AI ایران را متحول کنند. بازگشت ۲۳ نخبه در سالهای اخیر، نوری در دل تاریکی است، اما کافی نیست. باید با بستههای حمایتی، درهای کشور را به روی این ستارگان باز کنیم و همکاریهای بینالمللی را تقویت کنیم. این نخبگان، با دانش و تجربهی جهانی خود، میتوانند دانشگاههایمان را به کانونهای نوآوری تبدیل کنند.
قوانینی برای آینده، نه برای محدودیت
بدون قوانین روشن، هوش مصنوعی میتواند به جای فرصت، به تهدید تبدیل شود. سجادی (کارشناس هوش مصنوعی) هشدار میدهد که نبود متولی مشخص، آیندهی AI در ایران را به خطر انداخته است. باید قوانینی تدوین کنیم که حریم خصوصی را حفظ کند، از تبعیض الگوریتمی جلوگیری کند و استفادهی اخلاقی از AI را تضمین کند.
فریادی از عمق قلب ایران
چگونه میتوان از پیشرفت سخن گفت وقتی منابع علمی کشورمان در چنگ چند دانشگاه برتر گرفتارند؟ صنعتی شریف و تهران، با همهی عظمتشان، تنها بخشی از داستاناند، اما دانشگاههای دیگر، بهویژه در مناطق محروم، در حسرت امکانات اولیه میسوزند. دانشگاه سیستان و بلوچستان، با آن همه پتانسیل درخشان، زیر بار کمبود بودجه و زیرساخت کمر خم کرده و از تربیت نسلی آشنا با هوش مصنوعی بازمانده.
در برخی از دانشگاه ها، برخی اساتید با نگرانی از جایگزینی نیروی انسانی، دیواری بلند در برابر AI کشیدهاند. درست است که هیچ ماشینی نمیتواند عمق تحلیل انسانی را جایگزین کند، اما چرا باید این ترس، ما را از بهرهگیری از ابزارهای هوش مصنوعی برای تقویت آموزش و پژوهش محروم کند؟ این مقاومت، نهتنها پیشرفت را متوقف کرده، بلکه آیندهی دانشجویانمان را در هالهای از ابهام فرو برده است.
الهام از جهان، برای احیای ایران
جهان درسهای بزرگی برایمان دارد، اگر گوش شنوایی داشته باشیم! هند، با اعتماد به نفس کامل، مراکز تحقیقاتی AI را در مؤسسات فناوری (IIT) بنا کرده و با همکاری شرکتهایی مانند Infosys، آموزش هوش مصنوعی را به تار و پود دانشگاههایش تزریق کرده است. این الگو، چراغ راه ماست.
شرکتهای دانشبنیان ایرانی، مانند آرمان رایان شریف، میتوانند با چنین همکاریهایی، دانشگاههایمان را به کانونهای نوآوری تبدیل کنند. چرا باید در حسرت موفقیت دیگران بمانیم، وقتی استعدادهای خودمان میتوانند آینده را بسازند.
مالزی نیز راه را به ما نشان میدهد. دانشگاههای این کشور، با دورههای کوتاهمدت AI و همکاری با پلتفرمهایی مانند Coursera، شکاف مهارتهای دانشجویان را پر کردهاند. چرا ما در ایران، با ابزارهای بومی این کار را نکنیم .
آینده، رویایی که در دسترس است
تصور کنید سال ۲۰۳۰، وقتی دانشگاه شریف بهعنوان هاب منطقهای هوش مصنوعی میدرخشد و دانشجویان از کشورهای همسایه برای یادگیری و پژوهش به ایران سفر میکنند! با اجرای این راهکارها، ایران میتواند نهتنها کیفیت آموزش و پژوهش خود را متحول کند، بلکه به صادرکنندهی فناوری AI تبدیل شود.
این آینده، نه یک رویای دور، بلکه هدفی است که با عزم و اراده میتوانیم به آن برسیم. ایران شایستهی این تحول است؛ باید برخیزیم، دست در دست هم دهیم و این سرزمین را به قلههای پیشرفت جهانی برسانیم؛ آینده منتظر ماست .
مهدی میرزائی کارشناس مهندسی کامپیوتر و فعال رسانه ای
انتهای یادداشت/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0